چگونه گمشده ام در خود
میان خود برون آمدن از خود
خود شکسته باقی از شکستن از خود
شکستگی ها فراموشی مرگبار از خود
تاریخ شکسته از تابوت های سنگی
میان جاده یک نفر دارد آواز دلتنگی
غم زمین میبرد بر دوش ناتوان زخمی
جایی که دیوارهای زندگیش میزند نت های پتک انگیز سر ضربی
حسام الدین شفیعیان
/سکوت نهنگ ها/
قدم هایتان را آهسته بردارید آدمها
ساحل سکوتی عمیق دارد
کمی برایشان ساز بزنید
دیگر نهنگ هابیدار نمیشوند
سکوت کنید آدمها
نهنگ هاخوابیده اند
حسام الدین شفیعیان
/به تابان/
به تابان روی قالی داری از نو
به دار زن نخ زقالی داری از نو
بباران طرحو طرح شو زقالی
زقالی چون ببافی از طرح عالی
ببافانی تو از نخ دار قالی
زشعرم گمشده نخ زقالی
بقالی چون ببافی طرح عالی
میان دارقالی تا بهاران باف دارقالی
زنقطه خط من را شعر بشو تو
به دانه زساقه طلوع بهتری نو
حسام الدین شفیعیان