حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

/جایی در سیاهی زندگی //پدر//مسافر جامانده//تا حرمت//خیال انگیز/

/جایی در سیاهی زندگی /
زندگی زبان کوتاهی بود از وقایع یک ایستادن
تداخل موجی از رنگ های کهنه برای نو شدن
کفش هایت را بمن بده
من سیاهی آن را با رنگ هایم برایت سفید میکنم
و روی آن دستمال سفیدی میکشم
که کفش هایت در خواب زمستانی مرگ آور آن پوشیده از درد نشوند
جهان تکرار چند ایستادن است
حسام الدین شفیعیان
/پدر/
سالها گذشت و کفش های من زبان بر نگاه آوردند
باور کن پدر سخت است خاک گرفته را پاک کردن
در تمام عمق رفتن تو
زخم هایی است از نگاه هایی که سرد شد
حسام الدین شفیعیان
/مسافر جامانده/
خسته این پای کجا در بر تو که جانان خواند
هم به عرشو هم به راهی که تابان خواند
مختصر درد دلی بود ببخشید که این دل خواند
جامانده ترین مسافر راه حرم باز خواند
حسام الدین شفیعیان
/تا حرمت/
باز باران زده در مسیر حرمت
یک نفر جای گذاشته دلش را برای حرمت
پای پیاده یا که پرواز کند تا حرمت
یا که دل را سرآغاز کند تا حرمت
حسام الدین شفیعیان

/خیال انگیز/
در خیال تو همان جنگل سبزم که مسیرش به بهاران برود
پائیزم ولی در تو دلنگیز به باران بروم
ماه زیبا شده بود از رخ تو تا به جهان تا غزلی شعر شدو بند به زنجیر دل من بروی
بال بر بندو برو از خیال من غمگین زده ای تا به گرد نیفتادن از خیال تو چه حاصل بشوم
حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد