حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

/شاید و باید...//پائیزان قلب//یک چند سطر نگفتن از گفتن ها//ماهی و تنگ و دریا/

/پائیزان قلب/
در دشتی وسیع خواب دلنگیز شدی
ماهی شدیو حوض دلنگیز شدی
در شب زدگی خیال انگیز شدی
با روح تنو خیال من چه پائیز شدی
حسام الدین شفیعیان
/یک چند سطر نگفتن از گفتن ها/
تولد کلمه بود
کلمه ماقطار جمله گفتن بود
مترادف نگفتن از گفتن بود
شاید زندگی طعنه ای به آن از نگفتن بود
آنی که فردا نداند چه میشود شاید اصلان فردا از نیامدن گفتن بود
باز هم تولد کودکی دگر ،کلمه جستن از نام برای نام نگفتن بود
عصر یکشنبه یا دوشنبه چه فرق دارد وقتی هوا هم دلگیر نگفتن بود
حسام الدین شفیعیان
/میان سکوت آدمها/
شلوغی شهر ماتم دارد
درگیرو تو خود قصه گفتن دارد
از سمت جنوب یا شمال یا که غرب فرقی ندارد
این جا پرنده بالش زخمی شاید از قصه ی من غروب گرفتن دارد
دلتنگ ولی قصه که پائیز دارد
با فصل زمستان کمی دف نواز ای دل چون
این تار غم از نی لبک شهر چه فریاد چه رویای نخفتن دارد
حسام الدین شفیعیان
/ماهی و تنگ و دریا/
تنگ خالی زماهی که ندارد جانی
ماهی از بهر دریا گرفتست جانی
حال واگویه ی این تنگ زخالی بودن
از بهر ماهی چه زاری بودن
ماهی زدریا برفت با لبخند
آه از تنگ شکسته خبری نگرفتن
تنگ گرچه زده در خود شکسته از غم
ماهی از آن رها با رفتن
رفتنو به دریا چه شادان گشتن
صید ماهیگیر ندارد زماهی خبری
نان آن را به سختی بستن
این است قصه ی زندگی چند ماهی
یا که چرخو فلک این تب بارانی
در دل شب سکوت منو فریادی دگر
آه دریا چه شوری به دل بارانی
حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد